ساده لوح

ساده لوح

تنها بودم. تو رسیدی گفتی ما بشیم بهتره. دیگه تنها نبودم.
اما بعد از مدتی سره قرار نیومدی. یه روز که داشتم دنبالت میگشتمبه تنهای دیگری رسیدم.
گفتم چرا تنهایی؟ گفت یارم نیومده. یک دفعه بلند شد و با
خوشحالی گفت : اومد. وقتی برگشتم تورو دیدم ...


CLICK

اشتباه

اشتباه

چند ماهی از نامزدیمون گذشته بود که فهمیدم مهرداد تومور مغزی داره
و احتمال زنده موندنش خیلی کمه.
همه از جمله خانواده مهرداد فکر میکردن من اونو تنها میذارم ولی اونا
اشتباه میکردن چون این مهرداد بود که منو تنها گذاشت و برای همیشه
رفت.

عاشق واقعی

عاشق واقعی

وقتی به قبر کیوان رسید باران به شدت می بارید
و شدت اشکهای او از باران بسی بیشتر بود.
ناگهان کیوان در میان هاله ای از نور آمد و گفت:
(( هنوزم حاضری زن من بشی؟... )).
صبح مسئول قبرستان جنازه دختری را دید که روی
سنگ قبری آرام گرفته بود.
باران همه چیز را شسته بود حتی لبخند دخترک را ...