(( واسه دل خودم ))

حسابی دلم گرفته
الان کلی نوشتم ولی یک دفعه همش پرید.
دیگه حوصله نوشتن رو ندارم
دوست داشتم خیلی بیشتر بنویسم
ولی وسعت عشق بیشتر از اینه که با نوشتن بشه توصیف کرد
فقط میخوام بدونی که دلم برات تنگ شده
خیلی دوست داشتم که امروز در کنارت بودم
منو بغل میکردی و شاید چند قطره اشک ...
به هر حال امروز هم گذشت
با چند نفر که حرف زدم میگفتن خواب بودن روز والنتاین رو
تو هم خواب بودی 
حتما قسمت ما هم این بوده
ولی بدون ...
هر جا که باشی
با هر کسی که باشی 
همیشه دوستت دارم .

درد

دردم را به که بگویم ؟
خواستم با نسیم بگویم سرگرم چمن بود .
خواستم بنشینم کنار رودخانه سر صحبت را باز کنم٬
با ساحل غرق گفتگو بود.
پیچک ناز میکند٬ شقایق اخم ... گوش شنوایی نیست٬
درد خود را نگاه خواهم داشت.
این سوختن خوشتر از آن افروختن.

حرف دل

حرف دل

دریا با تمام وسعتش
رود را دوست دارد
و چون او میداند
اگر رود نبود ...
و ای کاش تو هم با همه بزرگی
مرا دوست نداشتی
اما حرفهای دلم را
درون قلبت می ریختی