به یاد روز آشنایی

روز شاد در آغوش کشیدنت

و روز تلخ جدایی در آینده ...

 

امروز روز غم است

زندگی را آنچنان که فکر میکردم نمیتوان گذراند

چه خوشبخت است بچه ای که در بدو تولد لبخند به لب دارد

پوزخندی به دنبا میزند

او از آینده اش با خیر است ...

 

و من

من در این دنیا جز عاشق بودن چیز دیگری نمیخواهم

چون زندگی بدون عشق بی معناست

زندگی بدون عشق هیچ بو و رنگی ندارد

و من چقدر خوشبخت هستم که در این دنیا عاشقم

 

Baraye Didane Axe Bozorgtar Click Konid

تو را دیدم و امیدی دوباره گرفتم. احساس عجیب در من رویید که سرچشمه اش تویی.

بی تو بودن را به خاطر با تو بودن دوست دارم.در کنار تو بودن زیباست چون با تو آرامش عجیبی می یابم و همه غم های تنهایی ام را فراموش میکنم ، تو ابری هستی که آسمان تنهایی های

جزیره زندگی ام را میپوشانی و باران محبتت بر من می بارد.

 

براستی زندگی چنان زیباست که مردم می پندارند ؟

چه چیز زندگی زیباست ؟

تکرار آن ؟

لحظات خوش که به ندرت پیش میاد ؟

بودن در کنار یاری که هر لحظه امکان جدایی میدهی ؟

لحظات شوم تنهایی ؟

یا برفی که در زمستان روز سرد و دل تنگ تو را سرد تر میکند

یا اشک شیشه اتاق که دلش به حال تو سوخته

و یا بی وفایی و یا دل شکستن و ...

 

آیا زیبایی زندگی اینهایی هست که من هر روز تکرار آن را میبینم ؟

پس من خوشبخت ترین آدم هستم که فقط زیبایی ها را در کنار خود دارم  ...

 

...


 



  یکی از دوستان آهنگ وبلاگ رو میخواست
آرش جان بفرما از این ۲ تا لینک میتونین دانلود کنین :

Gap
 or
Gap

 
و یک دوست دیگه هم به اسم آرش به من ایمیل زده بود و آهنگ قبلی وبلاگ رو از من خواست 
بفرما آرش جان اینم برای شما :
 
Zip 
( این لینکها تا پست بعدی فعال هستند )


تنهامو دل تنگ
دلم از همه چیز گرفته
از
 عشق ..
از چشم های دوست جدیدم
از کار
زندگی
تنهایی
تفریح
...........
الان بیشتر از هر موقعی احتیاج به گریه دارم .. تنها چیزی که میتونست موقتا حال منو درست کنه
ولی از اشک هم مینالم که همراهیم نمیکنه
دلم لک زده برای گریه کردن
دلم میخواد آروم بشم ولی اشکم در نمیاد
بغض با نهایت زورش گلوم رو داره فشار میده
خسته ام
اشکام خشک شده و دلم پوسیده
نمیگم همش کاره عشقه ولی از معشوق هم مینالم
مینالم از او که در دوران تنهاییم خبر نداره ریز ریز دارم میمیرم
یعنی در آدمی با این مشخصات نشانی از زندگی هم دیده میشه ؟

 

دلم تنگ است
نمیدانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی
پریشان حالم و بی تاب میگریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست.
نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بیقرار من
به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه میجویم پناه شانه هایت را
که شاید اندکی آرام گیرد دل.
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم ...

...